اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

عشق کوچولوی من

دیشب خیلی دیر خوابیدم.پنج و نیم صب بود.با صدای ناله مهدی از خواب پریدم.بچم پاش درد میکرد.خیلی نگران شدم.همسر گرامی رو بیدار کردم و با ناراحتی گفتم بابا پاشو این بچه پاش درد میکنه.هی میگم ببرش دکتر اهمیت نمیدی.هول کرده بودم.با اینکه خوابم میومد ولی نگرانی شدیدی منو گرفته بود.رفتند دکتر و خدا رو شکر دکی گفته بوده به خاطر پاشویه سرما زده بهش.(الان بچم اومده دستمو بوسید)پاش هنوزم درد میکنه.چهار دست و پا رفت دستشویی.:(.دکترش گفته که باید پاشو گرم نگه داریم.البته الان بهتره عشق کوچولوی من. 

به همسرم هم چند تا قرصو شربت و آمپول داد.حالا باید ببینیم چی میشه.فعلا که همسر خونه اکی ایناست.ناهارم مونده مثکه. 

این روزا اصلا فرصت نمیکنم به دوستای هموبلاگیم سر بزنم.میدونم از دستم ناراحت میشن.ولی در اولین  فرصت این کارو میکنم.اوکی!فـــــــــعلا....

نظرات 2 + ارسال نظر

خوشحالم از اینکه حالش بهتره ... راحت باش و به کارات برس

مرسی

. 6 بهمن 1389 ساعت 20:56 http://nog.blogsky.com

آخی.
امیدوارم خوب بشه..
نگران نباش...

مرسی دوست خوبم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد